چکیده:
هر متفکری بر اساس پیش فرض ذهنی خود زمانی را مبدا ظهور مدرنیته در ایران می داند .ولی آنچه که بین اکثر متفکران ایرانی متواتر است از زمان حمله روس به ایران وشکستهای پی در پی ایرانیان است که ذهنیت تجدد ونواوری در میان رجال وسیاسیون شکل میگیرد. اکثر متفکرین اجتماعی در ایران متفق القول قبول دارند که میرزا عیسی قائم مقام ( پدر قائم مقام ) ، عباس میرزا ، قائم مقام فراهانی و میرزا تقی خان فراهانی ( امیر کبیر ) مبدعین تفکر مدرن در ایران می باشند . ولی باید گفت که نسبت هر کدام از اینها برای جواب سوال ما پیرامون مبدا مدرنیته در ایران تفاوت دارد . باید گفت مهمترین سوال و مبدا مدرنیته در ایران سوال معروف عباس میرزااست که از سفیر فرانسه پرسید که " ای غریبه به من بگو که در دنیا چه اتفاقی افتاده و چرا همیشه ما شکست می خوریم ؟ . به زعم متفکرین ایرانی این سوال مهم و بسی سرنوشت ساز پیرامون مبدا فکری و نظری مدرنیته در ایران است .(طباطبایی،1381،68)دراین میان دو جریان در کنار هم و به صورت پیوسته، کل روند تجدد خواهی را در ایران عصر قاجار تشکیل می دادند، یکی جریانی که می توان از آن به «اصلاح طلبی درون حکومتی» تعبیر کرده و جریان دیگر، «جریان اصلاح طلبی بیرون از حکومت» یا «جریان روشنفکری» بود. البته این دو جریان، از هم دیگر جدا نبوده و در عین این که از یکد یگر استقلال داشتند،در مقاطعی به یکدیگر پیوند می خورده و به نوعی مکمل فعالیت های یکدیگر بوده اند. سرآغاز جریان اول، تحولاتی است که در «دارالسلطنه تبریز»، و در اثر شکست ایران در دورۀ اول جنگ های ایران و روس، شکل می گیرد و مهم ترین نمایندگان و آغازگران این جریان، عباس میرزا نایب السلطنه ، میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، میرزا تقی خان امیرکبیر، میرزا حسین خان مشیرالدوله، میرزا علی خان امین الدوله، از صدراعظم های شاهان قاجار، و رجالی نظیر میرزا ملکم خان، مجدالملک، میرزا یوسف خان مستشارالدوله، جلال الدین میرزا قاجار، ناصرالملک، میرزا جعفر مشیرالدوله، میرزا ابوالحسن خان شیرازی، محمد حسین ذکاءالملک فروغی و فرزندش محمدعلی و میرزا محسن خان مشیرالدوله و ...، بوده اند. این افراد، هر کدام در مقاطعی که در درون دستگاه حکومتی حضور داشته اند، به ایجاد تحولات مهمی در زمینه های مختلف، دست زدند، که این عملکردها، سرچشمۀ بسیاری از تحولات زمان خود بوده اند. این گونه به نظر می رسد که «جریان اصلاح طلب و متجدد درون حاکمیتی»، بیش تر به اصلاحات در ساختار سیاسی و ایجاد نظام حکومت قانون یا «حکومت منتظم» توجه داشته است و برای این گروه، مهم ترین مسأله، ایجاد نوعی نظام قانون مند و منسجم برای حکومت بوده است و چنان چه به اصلاحات عباس میرزا، قائم مقام، امیرکبیر، میرزا حسین خان مشیرالدوله توجه شود، می توان به این مسأله رسید که از بُعد «تجدد گرایی سیاسی، توجه به اصلاح ساختارها، مهم ترین موضوع برای این جریان بوده است. از این دیدگاه، اصلاح ساختار درون نظام سیاسی، با بهبود کارکرد نظام سیاسی و ایجاد «نظم»ی در این ساختار ایجاد می شد. با این حال اگر بپذیریم که عباس میرزا مبتکر تجدد در ایران وامیرکبیر مبدع تحولات نوین در ایران است،قبل ازهر کسی به نام میرزا ابوالقاسم قایم مقام فراهانی برمی خوریم.چرا که این دو هر کدام از برکشیدگان میرزا ابوالقاسم بوده اند.در نتیجه بیراه نخواهد بود،اگر قایم مقام فراهانی را از پیشتازان جریان اصلاح طلبی در ایران بدانیم.در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن نگاهی کوتاه به سرگذشت دردناک قایم مقام فراهانی ،آرا واندیشه ها،سیاستها واقدامات اصلاح طلبانه ی وی مورد بررسی قرار گیرد.دربررسی آراواندیشه های ایشان به نگاهی کوتاه به اثار قلمی وی بسنده شده است.اما تلاش شده تا سیاستهای اصلاح طلبانه ی قایم مقام وتحولاتی که وی بانی آن درکشور بوده است وهمچنین سیاستهای وی در قبال دول اروپایی به تفصیل مورد بررسی قرار گیرد.در این زمینه دستنوشته ها وسفرنامه های مستشاران وساستمداران اروپایی مورد توجه قرار گرفته است.درپایان نیز نشان داده ایم که چه عواملی در عدم توفیق سیاستهای اصلاح طلبانه ی قایم مقام نقش داشته اند.
واژه های کلیدی: قایم مقام فراهانی،اصلاح طلبی،قاجاریه،استعمار، عباس میرزا